شرمساری
خدایامن به درگاه تو شرمنده ام… از این که حسد بردم.
ازاین که تظاهربه دانستن مطلبی کردم که اصلا"نمی دانستم.
ازاین که مرگ را فراموش کردم. از این که درراهت سستی وتنببلی کردم.
از این که برای دوستم ارزوی کفر کردم که ایمانم بیشتر نمایان شود.
از این که درسطح پایین ترین مردم زندگی نکردم.
از این که منتظر بودم دیگران به من سلام کنند.
از این که امامم را نشناختم ومحبت او را در دل نداشتم.
پس اگر اکنون بمیرم،به مرگ جاهلیت مرده ام.
ازاین که چشمم گاه به ناپاکی آلوده شد.
از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود.
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم
و غافل از این که تو بهتر ازدیگران می نویسی وبا حافظه تری .
خدایا بابت همه آنچه گفتم و همه آنچه تو آگاه تری،باز هم شرمنده ام.